سلفپرترههای بسیاری طی سالیان دراز توسط هنرمندان، از نقاش و عکاس گرفته تا مجسمهساز و … خلق شدهاند.
وقتیکه صحبت از عکاسی خیابانی میشود، عکاسان بسیاری در کارهای خود چه با عکاسی از خودشان و یا حضور خودشان همراه با محیط شهری، سلف پرترههایی را خلق کردهاند.
حدود سه سال پیش در ورکشاپی که توسط دیویو گیبسون در برایتون این پابلیک برگزار شد آموختم:«اگر موضوعی برای عکاسی در بساط ندارید، یک عکس از خودتان بگیرید.»
پس بر اساس این آموزه به بررسی بعضی از سلفپرترههای شاخص در تاریخ عکاسی خیابانی میپردازیم و بررسی میکنیم که چه نکاتی سبب شده تا آنها برجسته شوند.
سلفپرترههای لی فریدلندر
بیشک لی فریدلندر استاد عکاسی خیابانی و سلفپرتره است. برای چندین دهه سلفپرترههایی از خودش گرفته و حتی کتابی هم از آنها چاپ کرده است. این کتاب[کتاب سلفپرترههای لی فریدلندر] نگاهی رمزآلود به طبع کنایهای فریدلندر، عشق او به همسرش، و مکاشفهی درونش است.
خوب بیایید با هم بعضی از مشهورترین سسلفپرترههایش را که سایه خود را در تصویر جاسازی کرده، نگاهی بیندازیم:
سایه و سلفپرتره:
این عکس، احتمالا یکی از مشهورترین سلفپرترههای لی فریدلندر است. در این عکس، ما سایه فریدلندر را میبینیم که بر روی زنی که پالتو پوست به تن دارد افتاده است. این عکسی تاریک و شوم است و اینطور به نظر میرسد که کسی خرامان زن را تعقیب میکند.
از نظر ترکیببندی، فکر نمیکنم که این عکسی ایدهآل باشد. سمت راست تصویر مقداری درهم است و از نظر بصری چیزی به تصویر اضافه نمیکند- اگرچه که به شما این اطلاعات را میدهد که مکان این عکس نیویورکسیتی است-.
از نظر نور، میتوان فهمید که نور از پشت سر فریدلندر تابانیده شده است که سببشده سایه بر پشت زن بنشیند.
لی فریدلندر. مینیاپولیس. مینهسوتا ۱۹۶۶
در این عکس، زنی را روبهروی فریدلندر میبینید. نمیدانم این زن کیست. حدس میزنم همسرش باشد. به هر حال، دست به سینه بودن او که به طور معمول میتواند نشانهی مخالفتش باشد را دوست دارم. و سایه فریدلندر را درست بر سینه او میبینید. بار دیگر، احساس تاریک و شوم یک فرد خرامان را میدهد که عکس را بیشتر اسرارآمیز و غریب کرده است.
سلفپرتره فریدلندر و همسرش
این عکس که فریدلندر در اتاق خواب گرفته و به نظر میرسد که اتاق خواب فریدلندر باشد، از هندسهای قوی برخوردار است. در حمام باز است(مستطیلی شکل) که تقارنی با مستطیل قاب تصویر سمت راست فریم است و البته پرتو نور خورشید در میانه تصویر که آن هم یک مستطیل ایجاد کرده است.
اما چه چیزی در تصویر در جریان است؟ ما زن فریدلندر را میبینیم که با زیرشلواری و بالاتنه برهنه در حالیکه دستانش را در پشتش قرار داده به دیوار تکیه زده و با اعتمادی زیاد با او روبرو شده است. و اینکه ما میبینیم که او نیمتنه برهنه است، نشاندهنده این است که به چه میزان او به فریدلندر برای اینکه از او برهنه عکاسی کند، اعتماد دارد.
گمان میکنم که فریدلندر این ایده را در ذهن داشته و از او خواسته که در مسیر نور در مرکز عکس بایستد. سپس او پاهای خود را به شکلی درست قرار داده و در نتیجه سایهاش بر روی بدن زن منطبق شده است.
تاثیری که من از این عکس گرفتم این است که فریدلندر به معنای واقعی کلمه احساساتی است و تمام روح و روان خود را برای زنش میگذارد. او و زنش یک روح در دو بدن هستند. اگر شما این احساس متقابل را نسبت به یکدیگر دارید، مطمئنم که میتوانید به این منبع عظیم از همافزایی در رابطه گواهی دهید.
سلفپرتره و قاببندی
سبک دیگری که فریدلندر با رعایت آن توانست سلفپرترههای برجستهای را خلق کند قابگرفتن خودش در عکسهایش بود.
سلفپرتره فریدلندر و بازتابهای بسیار کوچک
در این عکس، آرایشی عالی از شک و شمایل بصری میبینیم. مستطیلهای متعددی در عکس میبینیم که قاب را به خوبی پر کردهاند:
اما همچنین عنصر اصلی که شگفتانگیز است طرح تیره و مبهم سایه فریدلندر و سلفپرتره دوتایی او است (یکی سایه او و یکی دیگر مربع کوچک در میانه تصویر)
این تصویر همچنین تمامی این جزئیات عالی را هم دارد: مرد قرارگرفته در پسزمینه با کت و شلوار و کروات و کلاه، ماستینگ سفید و چشمانداز شهری وسیع در پسزمینه.
البته آنچه این عکس را فوقالعاده کرده سلفپرترههای دوتایی است(شمایل تیره او و انعکاس او در مربع کوچک در میانه قاب). اگر کنجکاو هستید که بدانید این مربع سفید کوچک از کجا آمده است، احتمالا آینه کوچکی است که در مغازهای که او عکاسی میکند، قرار گرفته است.
لی فریدلندر. نیویورک سیتی، ۱۹۶۸
سلفپرتره فوقالعاده دیگری از او، این عکس است که در نیویورک گرفته است. مشابه عکس پیشین، هندسه مستطیل و مربعی شکل قدرتمندی در تصویر موجود است:
مربعها و مستطیلها تقریبا هر گوشهای از قاب را پرکردهاند – و البته در مرکز تصویر فریدلندر خودش قرار گرفته است – و لایکای خود را بالا و در مقابل چشمانش قرار داده است.
نکته جالب دیگر -علاوه بر سلفپرتره فریدلندر که از میان شیشه نمایان است- مردمی هستند که در پسزمینه راه میروند و عمق و زندگی را به تصویر میدهند:
قاب همچنین به خوبی با اشکال هندسی قوی موجود در سمت چپ تصویر تراز شده است.
در سلفپرترهای که در پایین از فریدلندر آمده، میتوان فهمید که تا چه اندازه محل قرار گرفتن شما زمانیکه قصد دارید خود را درون سلفپرتره قاببندی کنید اهمیت دارد:
لی فریدلندر. بوفالو ، نیویورک، ۱۹۶۸
در این عکس که در بوفالو عکاسی شده، فریدلندر فروشگاهی جالب دید که قابفروشی بود. فریمها اریب قرار گرفتهاند – که شکلهای هندسی قوی را ایجاد کردهاند:
سپس وقتی فریدلندر صحنه را دید- او سلفپرترهای از خودش که به بهترین شکل درون یکی از قابها قرار گرفته ثبت کرد. اگر به جایگیری او نگاهی بیندازید، دوربینش را سمت چپ نگه داشته و سرش را درون قاب قرار داده است:
همانطور که می بینید، اگر بیرون و برای عکاسی در خیابان هستید و موضوعات جالبی را برای عکاسی پیدا نمیکنید- به دنبال قابها، انعکاسها و دیگر اشکال هندسی جالب باشید و خودتان را به عنوان یک سوژه به عکس اضافه کنید.
مسیر ۹ دبلیو، نیویورک ۱۹۶۹
این عکس یکی از سلفپرترههای محبوب من از لیفریدلندر است. مهمترین دلیل برای دوستداشتن آن، معنای نهفته سمبولیک و مذهبی آن است.
اگر برای اولین بار به عکس نگاهی بیندازید، انعکاس و سلفپرتره لی فریدلندر را در گوشهی چپ قاب میبینید. تصورم بر این است که او از پنجره یک ماشین به بیرون عکاسی کرده و آینه کنار ماشین، تصویرش را بازتاب میدهد. میتوانید صورت جوان و خوش بر و رو را ببینید، دوربینش که روبهروی چشمش گرفته و همینطور چشم نافذش را ببینید.
در پسزمینه تصویر لامپهایی مثل آنچه در کریسمس استفاده میشود را در بالای تصویر میبینید و یک زیارتگاه کوچک وچیزی که به نظر مجسمه مریم مقدس میرسد، در مرکز کادر و اینها همگی همراه شدهاند با یک صلیب کوچک و عبارت: «خدا آمریکا را برکت دهد»
این یک عکس کاملا حزنانگیز است. زیارتگاه بسیار کوچک است و در محلی پرت قرار دارد. آمریکا بر پایههای مذهبی مستحکم بنا شده است و خداوند بخش پررنگی از تاروپود آمریکاییها است.
دیدن نگاه اسرارآمیز در بازتاب آینه شگفتانگیز است و تغییر پرسپکتیو و عمق در تصویر آینه قدرتمند است.
سلفپرتره و سورئالیسم
همچون رنه ماگریت (نقاشی معروف پسر انسان که از یک مرد و سیب در جلوی صورتش است) فریدلندر هم دنبال سرورئالیسم در سلفپرترههایش بود.
نگاهی به نقاشی ماگریت بیندازید و و این سلفپرتره از فریدلندر:
سلفپرتره فریدلندر و جام
مقایسه این دو تصویر واقعا تکاندهنده است، نه؟
پسر انسان در سال ۱۹۶۴ توسط رنه ماگریت نقاشی شده است، تقریبا همان زمانی که فریدلندر این عکس را گرفته است. تقریبا یقین دارم که فریدلندر ایده قراردادن اجسام بر جلوی صورت برای ایجاد تصویر سورئال را از جایی وام گرفته است.
به منظور تجزیه و تجلیل این تصویر از فریدلندر، جام را میبینید که صورت فریدلندر را پوشش داده و در آن ابهام ایجاد کرده است. همچنین خطوط برجستهای را میبینید که همراه با ستارههای ردیف شده قرار گرفته و در سر او میروند.
شوخطبعی کنایهآمیز فریدلندر را در اثرش میبینیم – شاید منظورش این است که او یک جورایی برنده است – چرا که جام بر روی سر او قرار گرفته است. و به نظر هم نمیرسد که جام مجللی باشد. در عوض به نظر یکی از آن ارزانقیمتهای پلاستیکی که روکش جعلی طلایی دارد است که در کلاس سوم شنا با آنها آشنا میشوید.
لی فریدلندر. سلفپرتره، پراوینستاون، ماساچوست، ۱۹۶۸
یکی دیگر از سلفپرترههای جالب فریدنتدر عکسی است از خود در حالیکه در اتاق نشیمن و اتاق مُتِل نشسته و یک لامپ که صورتش را پوشانده است.
کاغذدیواری با طرح برگ را در پسزمینه میبینید و حس فریدلندر کاملا خسته، گرفته و بیجان است.
لامپی که بر روی صورت او قرار گرفته اینطور القا میکند که شاید چیزی در سرش منفجر شده است(مثل وقتیکه یک ایده جالب به ذهن آدم میرسد؟) ولی در عین حال، آنطور به نظر میرسد که او کاملا عاری از اندیشه است.
همچنین اشاره خوبی به یک عکس است که او ۳ سال پیش گرفته است – همچنین یک سلفپرتره (با یک حباب لامپ در پسزمینه):
لی فریدلندر، فیلادلفیا، پنسیلوانیا ۱۹۶۵
بیایید نگاهی بیندازیم به مثال دیگری از سلفپرترههای سورئالیسمی فریدلندر:
لی فریدلندر – ویلمینگتون – دلاویر ۱۹۶۵
در عکس دیگری از فریدلندر – حس سورئالیسمی را که سلفپرترههای او تداعی میکند را میبینید. در این تصویر، او عکسی را از یک صندلی پشت ویترین مغازه گرفته است. از زاویهای که او عکسبرداری کرده و سایه خود را قرار داده است – تقریبا اینطور به نظر میرسد که او با سایه خود نشسته است.
نه تنها اینطور به نظر میرسد که سایه او بر روی صندلی نشسته که همچنین تنها میتوان سر او را دید و پاهایش را – انگار که او موجود بیگانهای است با تنها یک سر و پاهایش هم به عنوان بدن.
سلفپرترههای من
هرزمان که از عکاسی در خیابان خسته میشود و چیز بهتری برای گرفتن ندارم – از ثبت پرترههایی از خودم لذت میبرم:
جمعبندی:
لحظات بسیاری است که در خیابان هستید و هیچ فرد قابل توجی وجود ندارد که بخواهید ازش عکس بگیرید. هنگامیکه در موقعیت های اینچنینی هستید، تلاش کنید که خودتان را درون عکسهای خیابانی بگنجانید.
خودتان را بازیگر نمایش کنید. سایهها، انعکاسها را بیابید و اشیای مقابل خود را بر هم منطبق کنید. تصاویری خلق کنید که سورئال، هیجانانگیز و یا شوخطبعانه باشند. کادربندی را در نظر داشته و خودتان را در قابها قرار دهید.
بسیار لذت بردم ار خواندن مطالیتون