سالگادو یک لیتوانیائی برزیلی و ششمین فرزند از خانواده مردی چوپان است. در دوره کودکی بعد از چندسالی خانه بدوشی، سرانجام به سائوپولو رفت و در آنجا به تحصیل در رشته اقتصاد پرداخت. در سال ۱۹۶۹ به دلیل مخالفت با حکومت دیکتاتوری نظامی از پاریس متواری شد.
سالگادو پس از دریافت دکترای اقتصاد به عنوان اقتصاد دان برای سازمان بین المللی قهوه مشغول به کار شد.
ماموریت های کاری او برای بانک جهانی که معمولا به کشورهای افریقایی بود، سرآغاز علاقمندی و گرایش به عکاسی در او شد و در طی یکی از همین ماموریتها درست هنگامی که ۳۰ سال تمام داشت در سال ۱۹۷۳ به عکاسی روی آورد.
در همان سال با دوربین همسرش سفر به افریقا را آغاز کرد و پس از آن بود که به طور جدی تصمیم به تغییر شغل گرفت. در آغاز با آژانس عکس سیگما و گامای پاریس به همکاری پرداخت و سرانجام در سال ۱۹۷۹ به آژانس عکس مگنوم دعوت شد. وی این آژانس را در سال ۱۹۹۴ ترک کرد و آژانس عکس خودش با نام ” تصاویر آمازون” را دایر کرد.
سالگادو و عکاسی از آمازون
سباستیائو ساگادو، عکاس برزیلی، شش سال را در سفر به سراسر منطقه آمازون گذراند؛ او تصاویری از جنگلها، رودخانهها و کوهها را در تازهترین کتاب خود منتشر کرده است.
او میگوید: “برای من، این نهایت مرز است، یک جهان اسرارآمیز منحصر به خود، جایی که قدرت بیپایان طبیعت را میتوان دریافت، چیزی که در هیچ جای دیگر کره زمین نمیتوان احساس کرد”.
“اینجا جنگلی است که تا بیکران کشیده شده، جایی که یک دهم کل گونههای گیاهی و جانوری را در خود جای داده است، بزرگترین آزمایشگاه طبیعی جهان”.
سالگادو که تمام عمرش را صرف دفاع از بومیان آمازون کرده است، زندگی روزمره دهها قبیله را که در سراسر جنگلهای استوایی پراکندهاند، ثبت کرده است، از شکار و ماهیگری گرفته تا رقصها و آیینها.
سالگادو در سال ۱۹۹۴ میلادی متولد شد. او در سال ۱۹۷۳ شغل خود در رشته اقتصاد را رها کرد تا بعنوان عکاس شروع به کار کند.
او سالها روی پروژههای بینالمللی برای شرکتهای عکاسی متعددی کار کرد؛ سپس در سال ۱۹۹۴ موسسه “آمازوناس ایمیجز” (تصاویر آمازون) را همراه با همسرش لِلیا تاسیس کرد.
در طول این سالها، آثار سالگادو در نمایشگاهها و کتابهای متعددی به نمایش گذاشته شد؛ تازهترین آن، کتابی است که مجموعه عکسهای آمازون او را گردآوری کرده است.
او میگوید “آرزوی من، با تمام وجودم، با تمام انرژی و شور و اشتیاقی که دارم، این است که ۵۰ سال دیگر این کتاب حاوی تصاویری از جهانی از دست رفته نباشد”.
“آمازون باید به زندگی ادامه دهد”.