کتاب آئینه مهر آئین گفتار هایی درباره هنر و عکاسی

در فراسوی نیک و بد، طوفان ها جاریند. بایستی به زبان فشرده سخن گفت. زبان تمثیل و زبان تصویر. آگاهی، این گونه در این اکنون میان دو هیچ، تاب می آورد.جدال با عقل، در محدوده امکان و هستی، شناخت را به همراه می آورد، اگر بتوان به این فراسوها دست یافت. برای معنادار کردن هستی، برای گریز از تنگناهای هیولا وار در سیطره مکان؛ و هجوم بی امان زمان. آری و نه. تمام راز، در این معما نهفته است. کجا بایستی آری را روان ساخت و کجا، نه را.؟ شاید در فراسوی نیک و بد.

زندگی، طرح واره عظیمی است و هر کسی متناسب با فراخور حالات درونی اش بخش هایی از این حجم عظیم مجهول را، به گمان خود جورچینی می کند. نقدی اگر هست، نقد به زمان بایستی باشد. نقد به مکان، نگاهی ناپویا و ناپایا را به همراه دارد.کنکاش در هر کدام، بدون پرداختن به سویه دیگر، که خود وزنه ای مهم است، ناچار از ابداع ایسمی دیگر را به همراه دارد. نمی توان در یک نظام سیستم وار ،راه های بی شماری را آزمود. ناچاریم به آئین و روش کهن الگو وار تن در دهیم و از گذر آن، محدوده خود را مشخص و در آن زیست نمائیم. تکراری رو به سوی گذشته. از گذر آن، خودآگاه و من وابسته به آن را می توان سیراب کرد. اما آن چه در فراسوی نیک و بد جاریست، فقط به این اندک وابسته نیست.

ناخودآگاه، آن نیروی عظیم، هماره در طرح واره هایی آشوب ناک، تار و پود هستی ما را، آماج نیروهای حقیقی اش قرار می دهد.

بین ساختار، سیستم و خود ساختاری شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. قواعد، اصول و قوانین، حتی فرم و نحوه تعامل آن ها، در ساختارها معین می شوند. در سیستم، ورود و خروج نیروها، تحت قوانین مشخص و معین انجام می شود. و در خود ساختاری، علاوه بر تعامل با ساختار و سیستم، به درون نیز بها داده می شود. این جاست که ناخودآگاه، نورانی تر/عملگرا تر جلوه می کند. این شاکله و هویت اصلی و نهادینه، به کمک ساختار و سیستم، رفتارهای هستی را شکل می دهند. در این نظام مندی، غیر خطی بودن و توانایی کسب آگاهی، به غیر از بنیادهای خطی و مشخص و تکرارپذیر، نیز شکل می یابند و در قالب فرم های نو، بدیع و جدید، محتواهایی را در سطح آن پازل و معما، می تواند رقم بزنند.

آشوب یا این تلاطم، راز هستی است. نظم جهانی (ekid/ دیکه) یا آن تقدیر، تولید نظمی (somsoc /کاسموس) در هستی/جهان را می نماید. به دیگر سخن، آئین ها شکل می گیرند. انسان پدید آمده، واعظ بی قید و شرط و مجری آن روش مندی ها می شود. و ابداع روش های خطی، به آن نظم، ستبری و سنگینی می دهد. اما زمان، این اجازه را نمی دهد. سیستم و ساختار را به بی نظمی و آشوب ناکی (soahc /کائوس) فرا می خواند.

نظام های هستی، در هم می آمیزند و بی نظمی شکل می گیرد و فرم می یابند. خودآگاه که در مرحله قبل ریشه هایش را به آن ستبری و سنگینی پیوند زده بود، اینک معلق می شود. اگر نتواند خود را با جورچینی جدید هم آوا گرداند، ناچار است برای پاسداشت آن آئین، دست به کوری ذهن و خودشیفتگی بزند. این جاست که سیستم ها و ساختارها، بایستی به تعامل بیاندیشند. ناخودآگاه که در بطن و نهاد وجودی آگاهی جای دارد، به میدان می آید. نیروهای جدید با آرمان های نو، ریشه هایشان در همان هستی است که، خودآگاه در آن رشد کرده است. زمان، تعریفی نو را بر اساس حرکت، دوباره رقم می زند. پیام ها، تولید معناهایی جدید را می نمایند. سیستم آشوب ناک، لحظه ای نظم می یابد و ادراک، جلا و صیقل تازه ای می گیرد. خودآگاه که می گفت: زیبایی همان است که بود، در این حالت زیبایی هم تغییر می کند.

نیروهای ناشناخته ناخودآگاه، دارای قدرت های شگرفی هستند. کافی است بتوان در بی نظمی، ادراک و آگاهی را شناور گرداند. آن وقت است که غیرخطی بودن، معنای هستی را تغییر می دهد.

آن چه در پی می آید، پراکنده هایی( شطحیاتی) آشوب ناک است که در طی طریق، با آن ها زیست کرده ام. منابعی که مرا کمک و یاری کرده اند، همه آن چه تا بحال در هستی ام رخ داده اند، می باشند. به همین دلیل، منابعی را در انتها ذکر نکرده ام. هر چند که می شد، چند صد جلد کتاب را فهرست کرد.

این پراکنده ها ،حاصل آشوب ناکی ذهن من است در هستی. آن چه در وادی اندیشه و آگاهی و خاصه عکاسی، بدان ها درگیر شده ام و ناخودآگاهم، خاصه جمعی آن، مرا در خود غرق نموده اند.

به این پاره گفتارها، نگاهی گشتالتی روا داشته ام. امید آن که خواننده عزیر نیز این گونه بنگرد. نگاهی کلان نگر و سپس نگاهی جزء محور. هر جمله که به شماره ای جدا شده از هم، به تنهایی معنا دارند. در یک طرح واره کلّی، حداقل صاحب دو معناست. یکی آن که به هم مربوط است و پی در پی می آیند. دیگر آن که، جاهایی غیر خطی می شود و دچار گسست. شاید ناخودآگاه فقط این گونه هستی می یابد. معنایی که در این نگاه غیر خطی شکل می گیرد، بیشتر مد نظر بود. هر چند که همگی، حاصل دگردیسی و مواجهه ام با هستی بوده است.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *